آنچه میخوانید گزیدهای از درس اخلاق آیت الله قرهی، مدیر حوزه علمیه امام مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) است که در مسجد حوزه علمیه یاد شده، واقع در حکیمیه پیرامون برخی از گناهان کبیره (تهمت) ایراد شده است.

... عرض کردیم عندالاولیاء، عندالعرفا، عندالعقلا اصلاً چیزی به نام کبیره و صغیره نداریم، همهاش کبیره است؛ چون مقام از دست دادن است، همین! هر کوچکترین گناهی که باعث شود مقامم را از دست بدهم، یعنی دچار کبیره شدم.
یک موقعی به آیتالله مولوی عرض کردم: آقا! این اولیاء چگونه هستند؟ این چیست که یک عدّه راحت طی الارض و ... راحت میبینند، چگونه این طوری شدند؟ ایشان برعکسش را فرمودند: تعجّب ندارد! این چیست که انسان راحت گناه میکند؟! آنها انسانیّتشان را دارند، هنر نکردهاند. اگر انسان، انسان باشد، گناه نکند، هنر نکرده است. ما خودمان نیستیم! اگر خودمان باشیم، تعجّب نمیکنیم که چگونه یک عدّه چشمشان باز میشود!
علاّمه حسن زاده آملی و آیت الله جوادی آملی در روزهای آخر عمر علّامه طباطبایی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) محضرشان بودند، گفتند: آقا یک مطلبی بفرمایید که ما توشهای از شما داشته باشیم. فرمود: یادتان هست که من چند سال پیش، یک مریضی گرفتم که به شدّت افتادم و هر کس میآمد راه نمیدادم. گفتند: بله آقا! فرمود: چشمم باز شده بود. دور حرم حضرت معصومه (علیها صلوة و السّلام) میآمدم، میدیدم که یک کسی گورخر است، یک کسی قو است، یک کسی گاو است، یکی درندّه است! انسان هم میدیدم. وحشت کردم! چند وقتی این گونه بودم، دیدم که نمیتوانم! به بی بی گفتم که خانم! بخواهید که این مطلب را خدا از من بگیرد، من نمیتوانم! انسان اگر انسان باشد، باید همین گونه باشد! تعجّب این است که انسان انسانیّتش را از دست میدهد! این که آنها میبینند تعجّب نیست، آنها مقام انسانیّتشان است! ما معالاسف مقاممان را از دست دادیم! وقتی میشنویم تعجّب میکنیم که یعنی میشود کسی چشمش باز شود؟! میشود کسی راحت طیالارض کند؟! ... بله آقا جان! آنها انسان هستند. فوق انسان نیستند! تازه آنها انسان هستند. امّا امثال من انساننما هستیم. نفهمیدیم! آنها انسانند.
لذا اسم گناه برای آنها گناه کبیره میشود! حتّی اسمش! اولیاء ما، خصیصین ما، عرفای عظیمالشأن ما نه تنها گناه صغیره و کبیره ندارند و همه چیز را کبیره میدانند؛ چون آنها را از مقام انسانیّت دور میکند و مقام انسانیّت را از دست میدهند و سقوط میکنند، بلکه اسم گناه هم برای آنها این گونه است!
اگر کسی گناه نکرد، به مرور زمان چشمش به حقایق باز میشود. امّا اگر گناه کرد و آرام آرام آلوده شد، دیگر انسانیّت فراموش میشود و به جایی میرسد که به قول قرآن، کبائر هم برای او مهم نیست
.... اولیاء میگویند که اگر اسم گناه زیاد بیان شود، قبحش از بین میرود! نباید بیان کنیم. برای همین آقا گفتند: من یک بار میگویم و بعد فعل خبیثه میگویم. اولیاء به این حالات رسیدند.....
وقتی برای کسی قبح مطالب از بین برود، چه میفهمد که اصلاً باعث خلقت خودش هم این پنج تن آل عبا هستند! «وَ ما خَلَقتُ سَماءٌ مَبنیَة وَالارضاً مَدحیَة» مگر این مطالب را خداوند نفرمودهاند؟ خداوند فرمودهاند: فلک دوّار، بحر، حتّی کشتی روی دریا را به خاطر اینها آفریدم. «هولاء الخَمسَة، ألذینَهُم تَحتَ الکِساء» جبرائیل امین (علیه صلوة و السلام) عرض کرد: اینها چه کسانیاند؟! ذوالجلال و الاکرام میفرماید: «هُم أهلُ بَیتِ النُبُوة وَ مَعدَنُ الرِسالة» معدن رسالت از این جا جوشید! بعد میفرمایند: «هُم فاطِمَةُ وَ أبُوها» این فرمایش ذوالجلال و الاکرام است.
وقتی کسی بیچاره شد، کور شد «مَن کان فی هذِه أعمی وَ هُوَ فی الآخرة أعمی» در آخرت هم در اعمی است! با این که پیامبر صراحتاً در مورد آن عنصر شجره طیبة خلقت، حجةُ علی حُججِ الله فرمودند: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی» امّا آنها چه کردند. مگر نفرمودند؟! ببینید که گناه انسان را چگونه میکند؟! انسان کور میشود!
اگر کسی گناه نکرد، به مرور زمان چشمش به حقایق باز میشود. امّا اگر گناه کرد و آرام آرام آلوده شد، دیگر انسانیّت فراموش میشود و به جایی میرسد که به قول قرآن، کبائر هم برای او مهم نیست. تبدیل میشود به انسانی که غیبت میکند، تهمت میزند و به تعبیری اصلاً از اینکه به دیگران تهمت میزند، تکان هم نمیخورد، یادش میرود که همین اعمال باعث میشود دیگر حقایق را باور نکند.
